حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب، تهران است. همین تهران که فقط یکی دو میلیارد خرج روزانه دارد، به جز مخارج عمرانی. شهری که برای آسوده کردن زنده‌گی در آن پروژه‌هایی باید کلید زده شود که یک قلم کوچک‌شان می‌تواند شهری کوچک یا روستایی را در جای دیگری از این ایران پهناور آباد کند. شهری که خود ما دستی دستی به این روزش انداخته‌ایم. در حقیقت حلقومِ تهران دارد پول‌ها و منابعی را هورت هورت می‌بلعد که حق آن شهرها و روستاها هستند. آن هم نه برای این که در پارک‌های‌شان جشن و سرگرمی برپا کنند یا بزرگ‌راه بسازند و یا نمای شهر را زیباسازی کنند، نه. فقط برای این که راه داشته باشند، بزرگ یا کوچک‌ش پیش‌کش. برای این که آب آشامیدنی لوله‌کشی داشته باشند، یا...
واقعاً چرا سرمایه‌های ما این‌طوری مصرف می‌شود؟
چرا ما این‌طور شده‌ایم؟

بایگانی

۵ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۲
دی


به خبری که هماکنون به دست ما رسید توجه فرمایید:

«به گزارش فارس، اولین جلسه «شورای عالی نظارت بر توسعه شهری تهران» در دوره جدید با حضور شهردار تهران،... برگزار شد.

محمدباقر قالیباف در این جلسه با اشاره به اینکه نرخ رشد جمعیت پایتخت در حال حاضر به 5/1 درصد رسیده است اما در مناطق پیرامون شهر تهران این عدد برابر با 7/4 درصد است، گفت: این آمار نشان می‌دهد که با روند مذکور تا سال 1400 جمعیت مجموعه شهر تهران به بیش از 22 میلیون نفر خواهد رسید که باید برای آن فکر و برنامه‌ریزی جدی شود.

شهردار تهران افزود: شاید ما خط و خطوطی رسم کنیم که شهر تهران را در میان آن محدود نماییم، اما برنامه‌ریزی باید برای کل منطقه تهران و جمعیت آن باشد، زیرا همان‌گونه که با موج‌های مختلفی ازجمله آموزش، مسکن، اشتغال و غیره روبرو بوده‌ایم؛ در آینده موج‌های جدیدی از جمله پیری و معضلات اجتماعی گریبان گیر ما خواهد بود.

وی تأکید کرد: از شورای‌عالی نظارت بر توسعه شهری تهران می‌خواهم تمام توان خود را به کار گیرد تا سندی جامع و قابل دفاع در جهت حل مسائل مجموعه شهر تهران و اصلاح ساختارها در موضوعات سیاست، اکولوژی، امنیت اجتماعی، فرهنگی و کالبدی و فارغ از دیدگاه‌های سیاسی و مدیریتی تهیه نماید تا به مراجع ذی‌ربط و نهادهای بالادستی نظام ارائه شود.»

تو رو خدا میبینید؟!!

«شورای عالی نظارت بر توسعه شهری تهران». یکی از امحاء و احشاء مرتبط با این حلقوم مهیب که کارش بلعیدن سرمایه و پول و بیتالمال است. حالا این یک طرف؛ فرمایشات مسئول محترم را دریابید... یعنی هنوز برای مهیبتر کردن تهران جا هست. هنوز برنامه دارند که به خطوط مترو اضافه کنند، همچنان بزرگ راه بسازند و باز...

بله خب؛ 17 میلیون جمعیت در یک شهر که چیزی نیست. باید برای 22 میلیون آماده شویم. در برنامه صدم توسعه هم برای 50 میلیون آماده میشویم!

و ضمناً میگوید که این معضلات فعلی که امروز گریبانگیر شهر ما شده، کافی نیست. باید معضلات جدیدی هم گریبانمان را بگیرد!! بالآخره این گریبانگیری هم از ویژهگیهای شهر مدرن است دیگر! هر چه بیشتر، مدرنتر!

هم‌این الآن در آغوش 17 میلیون جمعیت از دود خفه میشویم، در مترو له میشویم، در ماشین پیر میشویم و آقایان هنوز برای بیش از این برنامه میریزند.

شما اسم این طرز مدیریت را چه میگذارید؟ نظر بدهید.

  • مهدی متولیان
۲۱
دی

سلام. لینک زیر رو مطالعه بفرمایید:

برای آلودگی هوا چه می شود کرد!؟

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=216149

(به‌راستی چرا مسئله به‌گونه‌ای جلوه داده می‌شود که نظام در برابر آن هیچ برنامه و چاره ای ندارد؟ امروز کارآمدی نظام در حل مشکلات خود، با موضوعی مثل آلودگی به چالش کشیده شده است. به نظر شما چه زمانی مجلس ما از تاریخچه‌ی قانون‌گذاری با بیش از 150 سال قدمت باخبر شده و اقدامی درخور خواهد داشت)

  • مهدی متولیان
۱۵
دی

این را به عنوان توضیح کارتون ذیل بخوانید:

این روزها دیگر اگر بارانی ببارد و خوش‌حال بشوید که هوا تمیز شد، به روز نمی‌کشد که دوباره این آقای "دیودود" بر اوضاع مسلط می‌شود و منظره‌ی زیبایی را که تهران و کوه‌‌های‌ش دارند به یغما می‌برد. خدایی مگر چه‌قدر ماشین توی این تهران وارد می‌شود که یک‌روزه همه‌ی رشته‌های باران رحمت الاهی را پنبه می‌کند؟!!

این یعنی که کار از دست شده، ولی ما هنوز چسبیده‌ایم؛ هوای هجرت نداریم، اما انواع سیاست‌های جدید ترافیکی، بهداشتی، و... از راه خواهند رسید. جریمه‌های ورود به طرح افزایش می‌یابند، ماسک‌های با کیفیت‌تر تولید می‌شوند، محدوده‌ی طرح بزرگ شود، هر از چند گاهی مدرسه‌ها و کودکستان‌ها تعطیل بشوند، چند وقت یک بار به سن بالاها توصیه می‌شود که از منزل خارج نشوند، در سوراخ سمبه‌های جدید پارک و فضای سبز ایجاد کنیم، اتوبوس زیاد کنیم و در ایست‌گاه‌های مربوطه کاریکاتور بکشیم که: "گر در اتوبوس مربا شوی، به ز آن که ماشین شخصی‌ت را بیرون برآری!"، احداث خطوط جدید مترو، احداث طبقات سوم و چهارم بزرگ‌راه‌ها و غیره و غیره و غیره. خروار خروار مال مفت بیت‌المال خرج چسبنده‌گی ما جماعت به تهران

اما بالآخره آخرش که چی؟

  • مهدی متولیان
۰۲
دی


  • مهدی متولیان
۰۲
دی

هنرمندها راجع به همه چیز نظر می‌دهند؛ ظاهراً نویسنده‌ها هم هم‌این‌طور. اما چه باک هر چه نباشد، به درد وبلاگ ما که می‌خورد. امیرحسن چهل‌تن برای من یک نویسنده‌ی نه‌چندان شناخته شده است، زاده و بزرگ‌شده‌ی تهران که حرف‌های جالبی در باره‌ی تهران زده است. امیدوارم برای شما هم جالب باشد:

«تهران بی‌اندازه بزرگ است، قادر نیستم همه‌ی آن را بشناسم. بزرگ بودن ایرادی ندارد، اما این شهر فاقد تشخّص است. تکرار بی‌نهایت این همه اتوبان و آپارتمان که پر از ماشین و آدم‌اند، شتاب و اضطراب را القا می‌کند. شهر به دم جاروی یک غول بزرگ می‌ماند، بس که همه چیز درهم ریخته و بی‌تناسب است. با این حساب گه‌گاه در این شهر احساس غریبه‌گی می‌کنم و این احساس آزارم می‌دهد...»

البته حرف‌های دیگری هم داشت در مورد تهران، ولی من این قسمت‌ش را پسندیدم.

ماه‌نامه‌ی تجربه، شماره‌ی 32، مهر 93

 

  • مهدی متولیان