حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب، تهران است. همین تهران که فقط یکی دو میلیارد خرج روزانه دارد، به جز مخارج عمرانی. شهری که برای آسوده کردن زنده‌گی در آن پروژه‌هایی باید کلید زده شود که یک قلم کوچک‌شان می‌تواند شهری کوچک یا روستایی را در جای دیگری از این ایران پهناور آباد کند. شهری که خود ما دستی دستی به این روزش انداخته‌ایم. در حقیقت حلقومِ تهران دارد پول‌ها و منابعی را هورت هورت می‌بلعد که حق آن شهرها و روستاها هستند. آن هم نه برای این که در پارک‌های‌شان جشن و سرگرمی برپا کنند یا بزرگ‌راه بسازند و یا نمای شهر را زیباسازی کنند، نه. فقط برای این که راه داشته باشند، بزرگ یا کوچک‌ش پیش‌کش. برای این که آب آشامیدنی لوله‌کشی داشته باشند، یا...
واقعاً چرا سرمایه‌های ما این‌طوری مصرف می‌شود؟
چرا ما این‌طور شده‌ایم؟

بایگانی

چه‌گونه در تهران زنده می‌مانم؟

سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۴۳ ق.ظ

فکر نکنید زده‌ام به فاز شاعری و می‌خواهم مسئله را عاطفی کنم و مخاطب‌م را برای القاء موضوع دچار احساسات کنم. از آن‌جا که قبلاً توضیح دادیم خوب فهمیدن مسئله، نیمی از راه حل است، شعر زیر را آورده‌ام. چشم‌ها را باید شست، شعر را هم جور دیگر باید دید. در شعر، «راهِ حل»ی نهفته است.

ملتمس صبوری‌تان، متولیان

 

مرا در خانه قلبی هست... با آن زنده می‌مانم

مرا در گوشه‌ی این شهر آرام و قراری هست

که تا شب این‌چنین ایلان و ویلان زنده می‌مانم

هوای دیگری دارم... نفس‌های من این‌جا نیست

اگر با دود و دم در این خیابان زنده می‌مانم

شراب خانه‌گی دائم رگم را گرم می‌دارد

که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می‌مانم

بدون عشق بی‌دینم، بدون عشق می‌میرم

بدین‌سان زنده‌‌گی کردم، بدین‌سان زنده می‌مانم

از محمدمهدی سیّار

  • مهدی متولیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی