حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب، تهران است. همین تهران که فقط یکی دو میلیارد خرج روزانه دارد، به جز مخارج عمرانی. شهری که برای آسوده کردن زنده‌گی در آن پروژه‌هایی باید کلید زده شود که یک قلم کوچک‌شان می‌تواند شهری کوچک یا روستایی را در جای دیگری از این ایران پهناور آباد کند. شهری که خود ما دستی دستی به این روزش انداخته‌ایم. در حقیقت حلقومِ تهران دارد پول‌ها و منابعی را هورت هورت می‌بلعد که حق آن شهرها و روستاها هستند. آن هم نه برای این که در پارک‌های‌شان جشن و سرگرمی برپا کنند یا بزرگ‌راه بسازند و یا نمای شهر را زیباسازی کنند، نه. فقط برای این که راه داشته باشند، بزرگ یا کوچک‌ش پیش‌کش. برای این که آب آشامیدنی لوله‌کشی داشته باشند، یا...
واقعاً چرا سرمایه‌های ما این‌طوری مصرف می‌شود؟
چرا ما این‌طور شده‌ایم؟

بایگانی

فاقد تشخّص

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ق.ظ

هنرمندها راجع به همه چیز نظر می‌دهند؛ ظاهراً نویسنده‌ها هم هم‌این‌طور. اما چه باک هر چه نباشد، به درد وبلاگ ما که می‌خورد. امیرحسن چهل‌تن برای من یک نویسنده‌ی نه‌چندان شناخته شده است، زاده و بزرگ‌شده‌ی تهران که حرف‌های جالبی در باره‌ی تهران زده است. امیدوارم برای شما هم جالب باشد:

«تهران بی‌اندازه بزرگ است، قادر نیستم همه‌ی آن را بشناسم. بزرگ بودن ایرادی ندارد، اما این شهر فاقد تشخّص است. تکرار بی‌نهایت این همه اتوبان و آپارتمان که پر از ماشین و آدم‌اند، شتاب و اضطراب را القا می‌کند. شهر به دم جاروی یک غول بزرگ می‌ماند، بس که همه چیز درهم ریخته و بی‌تناسب است. با این حساب گه‌گاه در این شهر احساس غریبه‌گی می‌کنم و این احساس آزارم می‌دهد...»

البته حرف‌های دیگری هم داشت در مورد تهران، ولی من این قسمت‌ش را پسندیدم.

ماه‌نامه‌ی تجربه، شماره‌ی 32، مهر 93

 

  • مهدی متولیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی