حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب، تهران است. همین تهران که فقط یکی دو میلیارد خرج روزانه دارد، به جز مخارج عمرانی. شهری که برای آسوده کردن زنده‌گی در آن پروژه‌هایی باید کلید زده شود که یک قلم کوچک‌شان می‌تواند شهری کوچک یا روستایی را در جای دیگری از این ایران پهناور آباد کند. شهری که خود ما دستی دستی به این روزش انداخته‌ایم. در حقیقت حلقومِ تهران دارد پول‌ها و منابعی را هورت هورت می‌بلعد که حق آن شهرها و روستاها هستند. آن هم نه برای این که در پارک‌های‌شان جشن و سرگرمی برپا کنند یا بزرگ‌راه بسازند و یا نمای شهر را زیباسازی کنند، نه. فقط برای این که راه داشته باشند، بزرگ یا کوچک‌ش پیش‌کش. برای این که آب آشامیدنی لوله‌کشی داشته باشند، یا...
واقعاً چرا سرمایه‌های ما این‌طوری مصرف می‌شود؟
چرا ما این‌طور شده‌ایم؟

بایگانی

۱۱ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۳
دی

تا کی می‌شود قوانین را سخت‌تر و تنگ‌تر کرد؟ چه‌قدر می‌توان جریمه‌ها را سنگین کرد؟ تا چند اتومبیل و موتورسیکلت‌ - که به هر حال لوازم معاش مردم هستند - را می‌توان توقیف کرد؟ آیا کسی از مسئولین هست که دورنمای این شیوه‌های چاره‌اندیشی را هم ببیند؟

مسئولین ما برای مبارزه با ترافیک مترو را گسترش می‌دهند، بزرگ‌راه بیش‌تری می‌سازند، پلیس‌ها را بیش‌تر می‌کنند، قوانین را سخت‌تر، جریمه‌ها را سنگین‌تر و با این روش‌ها تهران را قابل تحمّل می‌سازند. اصلاً هم مهم نیست که تا روزی که یک بزرگ‌راه به بهره‌بردای برسد، جمعیّت شهر آن‌قدر افزایش پیدا کرده که عملاً آن بزرگ‌راه نمی‌تواند گرهی را باز کند. این طرز فکر یا به‌تر است بگوییم این بی‌فکری، نمی‌تواند در نظر بگیرد که توسعه‌ی امکانات تهران، خود عاملی است که مهاجر بیش‌تری را به این‌جا سرازیر می‌کند.

  • مهدی متولیان