حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب، تهران است. همین تهران که فقط یکی دو میلیارد خرج روزانه دارد، به جز مخارج عمرانی. شهری که برای آسوده کردن زنده‌گی در آن پروژه‌هایی باید کلید زده شود که یک قلم کوچک‌شان می‌تواند شهری کوچک یا روستایی را در جای دیگری از این ایران پهناور آباد کند. شهری که خود ما دستی دستی به این روزش انداخته‌ایم. در حقیقت حلقومِ تهران دارد پول‌ها و منابعی را هورت هورت می‌بلعد که حق آن شهرها و روستاها هستند. آن هم نه برای این که در پارک‌های‌شان جشن و سرگرمی برپا کنند یا بزرگ‌راه بسازند و یا نمای شهر را زیباسازی کنند، نه. فقط برای این که راه داشته باشند، بزرگ یا کوچک‌ش پیش‌کش. برای این که آب آشامیدنی لوله‌کشی داشته باشند، یا...
واقعاً چرا سرمایه‌های ما این‌طوری مصرف می‌شود؟
چرا ما این‌طور شده‌ایم؟

بایگانی

عالی‌جناب «راهِ حل»

دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ق.ظ



پست‌هایی که تا این‌جا خواندید، بریده بریده‌های مقاله‌ای است که چند سال پیش نوشته بودم و مطالب بعد از این به‌روزتر خواهند بود.

در هم‌این دو سه روز که بعضی از دوستان وبلاگ را بازدید کردند، ضمن اظهار لطف‌شان گفتند که راه حل هم بدهم و از این حرف‌ها...

خب چیزی نگفته‌ایم که به راه حل برسیم. من که کس و کاره‌ای نیستم که راه حلی بدهم و بعد هم همه به دنبال انجام‌ش بروند به سلامتی مشکل حل شود. چه کسی در ذهن‌های ما قانون کرده که هر کی انتقاد کرده، باید راه حل هم در جیب‌ش داشته باشد؟

شایدم بعضی‌ها فقط کارشان این باشد که از یک منظری شهر را برانداز کنند و به بقیه خبر بدهند که از این منظر شهر این شکلی است؛ هم‌این.

از این‌ها گذشته به نظرم باید قبل از بلعیدن هلوی راه حل، مشکل‌مان را خوب بفهمیم و حدود و ثغورش را ببینیم بل‌که راه حل، خودش خودش را لو بدهد. در مدرسه معلم‌ها به شاگردان‌شان یاد می‌دهند که خوب فهمیدن سوال نیمی از جواب است. من هم عمیقاً به این باور دارم.

برنامه‌ی ما در وبلاگ خوب فهمیدن مسئله‌ی "تهران" است و شاید از دل‌ش لامپی هم در ذهن شمای خواننده روشن شد و کامنت‌ش را پای یکی از هم‌این پست‌ها گذاشتید. من فکر می‌کنم اول باید "نوعی نگاه" را پیدا کنیم تا هم با آن "نوع نگاه" مشکل را تحلیل کنیم و هم چاره را بر اساس آن پیدا کنیم.

خلاصه دندان روی جگر بگذارید و مدتی هم‌راهی کنید. هیچ هلویی برای‌تان ندارم و اصلاً اندازه‌ی این حرف‌ها نیست‌م.

و ضمناً مسئله حل کردن مشکل تهران هم نیست. مسئله یافتن پلان یک آرمان‌شهر است، حالا می‌خواهد تهران باشد، می‌خواهد تهران نباشد. راستی شما فکر می‌کنید آرمان‌شهر ما چه شکلی است؟ اصلاً کلان‌شهر است، یا شهراست یا کمونی چند روستا است؟  

  • مهدی متولیان

نظرات  (۹)

  • مجید شفیعی
  • سلام
    به نظر من یه چیزی تو مایه های یکی از محلات تهران با تغییر شدید معماری و محله محوری آرمان شهر ماست. البته با مشاغلی متناسب با منطقه ی جغرافیایی که آن شهر در آن قرار دارد

    و البته داستان شهر و روستا هم کاملا متفاوت
    به امید روزی که مردم خودشان برای آبادی کشور کاری بکنن نه فقط منتظر مسئولی باشند که کارشان را را بیندازد. تنهایی نمی شود همه باهم باید ملت را بسازیم. موفق باشید یا علی
  • امید کوره چی
  • گاهی در رویاهایم به دنبال جزیره ای میگشتم که کسی در ان نباشد و من تنهای تنها باشم. گرچه چند نفری این قضیه را به پای افسرده گی شدید و این جور حرفها گذاشتند اما حالا یک لحظه به نظرم آمد شاید من عمیقا از این شهر آزرده ام و برای همین به درون خودم فرار میکنم
  • سجاد کریمان مجد
  • سلام
    درد دل خیلی از تهران نشین ها رو گفتید
    اما یک مساله ای مغفول نمونه...اون هم این که درصد زیادی از مردم تهران هستند که از مشکلات زندگی در این شهر خسته و کلافه اند و فقط به دلیل شغل این جا مونده اند.
    در واقع فرهنگ پایتخت نشینی نیست که براشون جذابیت داره بلکه نیاز مالیه که مجبورشون می کنه این جا باشند...
    عمق مشکل و مساله هم به نظرم سبک زندگی شهرنشینی و بهره مندی از خدمات شهریه که باعث می شه روستایی ها به شهرها و شهرنشین ها به شهرهای بزرگ یا پایتخت مهاجرت کنند...این فرهنگ بهره مندی ظاهری از امکانات رفاهی بیشتر زندگی خانواده های پایتخت نشین را از درون تهی کرده...
  • مجتبی ندافیان
  • سلام
    مطالب خوبی بود ولی کاش به آسیب هایی که به فرهنگ اصیل ایرانی ،اسلامی مترتب است بیشتر پرداخته می شد تا به حجم ترددها و ترافیک.
    اگر این نوع نگاه در کلان شهرهایی مثل اصفهان ، شیراز ، تبریز و... بسط پیدا کند متوجه خطر بزرگتری میشیم که ممکن است اصالت فرهنگی ما را تا مرز انحطاط به خطر بیندازد .
    متشکرم
  • سیاق اندیشه
  • سلام
    وقتی شهر صاحب نداشته باشد قورباغه هم آوزه خوان می شود.
    به نظر من تیتر را اینگونه می زدی بهتر بود:
    وقتی که متولیان هم راه حل می دهد!
    دوست دارم
  • سیاق اندیشه
  • سلام مجدد
    از وبلاگ من هم دیدن بفرمایید تا بفهمید متولیان اینکاره نیست
  • سیاق اندیشه
  • mse63.blog.ir

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی