حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب

مصائب تهرانی بودن

حلقوم مهیب، تهران است. همین تهران که فقط یکی دو میلیارد خرج روزانه دارد، به جز مخارج عمرانی. شهری که برای آسوده کردن زنده‌گی در آن پروژه‌هایی باید کلید زده شود که یک قلم کوچک‌شان می‌تواند شهری کوچک یا روستایی را در جای دیگری از این ایران پهناور آباد کند. شهری که خود ما دستی دستی به این روزش انداخته‌ایم. در حقیقت حلقومِ تهران دارد پول‌ها و منابعی را هورت هورت می‌بلعد که حق آن شهرها و روستاها هستند. آن هم نه برای این که در پارک‌های‌شان جشن و سرگرمی برپا کنند یا بزرگ‌راه بسازند و یا نمای شهر را زیباسازی کنند، نه. فقط برای این که راه داشته باشند، بزرگ یا کوچک‌ش پیش‌کش. برای این که آب آشامیدنی لوله‌کشی داشته باشند، یا...
واقعاً چرا سرمایه‌های ما این‌طوری مصرف می‌شود؟
چرا ما این‌طور شده‌ایم؟

بایگانی

عادت به شکنجه!

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ب.ظ


شاید خیلی‌ها به اغراق بگویند که در این شهر انسان شکنجه می‌شود؛ این سخن اگرچه واقعیت تام ندارد، ولی در واقعیت ریشه دارد. انسان از آن‌جا که جسم و روانش عادت‌پذیر است و از آن‌جا که این شکنجه بسیار تدریجی و نامحسوس شدّت گرفته است، بزرگی رنج آن را احساس نمی‌کند و درد فشار جمعیت را مانند آدمی که اعصابش از کار افتاده باشد، نمی‌فهمد. وگرنه این کدام زنده‌گی است که با هیاهوی هرروزه و صدای گوش‌خراش خودروها و موتورسیکلت‌ها عجین شده است؟! روزهایی که به سفر کوه و دشت و جنگل می‌رویم و سکوت طبیعت را درک می‌کنیم، در می‌یابیم که روان ما آن‌چنان با طبیعت زنده‌گی بیگانه شده است که...
  • مهدی متولیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی